«عملیات پنجه عقاب» و «نقشآفرینان عصر تاریکی»
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۹۵۷۲۹
کتابهای «عملیات پنجه عقاب» نوشته جاستین دابلیو. ویلیامسون و «نقشآفرینان عصر تاریکی» نوشته مرتصی صفار هرندی منتشر شدند.
به گزارش ایران اکونومیست، کتاب «عملیات پنجه عقاب: تلاش نافرجام در خاتمه دادن به بحران گروگانگیری در ایران» نوشته جاستین دابلیو. ویلیامسون با ترجمه محمد معماریان در ۱۶۸ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه با قیمت ۵۰ هزارتومان در انتشارات ایران منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در یادداشت مؤلف آمده است: گردهمآوری نگاه جامع به «عملیات پنجه عقاب»، چهل سال پس از اجرای آن حمله، به چند دلیل چالش برانگیز بود. بیش و پیش از همه، این یک عملیات بسیارمحرمانه بود که هنوز هم برخی جزئیاتش محرمانهاند. علاوه بر این، روایتهای اول شخص که طی دهسال ابتدایی پس از عملیات منتشر شدند، به واسطه محرمانگیهای باقیمانده، پیادهسازی نادرست دستنوشتهها وخطای حافظه در باب جزئیات عملیاتی مأموریت مشکل داشتند.
متأسفانه برخی از این خطاها هنوز هم هر ازگاهی در برخی آثار خودنمایی میکنند. در نهایت، بایگانی تصویری از این عملیات بسیار کم است. تعدادی عکس از هواپیماهای مختلف پیش از یورش و همچنین از صحرای شماره یک پس از فاجعه وجود دارد، اما تنها عکسهای شناخته شده از نیروی دلتا هنگام ورود به عملیات، سلسله عکسهایی هستندکه عکاس دلتا، ژوزف جی. سوماکریس گرفته است. این عکسهای جالب توجه، دلتا را هنگام سوار شدن به هواپیما در روز حمله و ۲۴ ساعت بعد هنگام بازگشت از آن اتفاق فاجعهبار نشان میدهد.
سال ۱۹۹۲، هزاران صفحه اسناد مربوط به حمله، از جمله بایگانی صوتی ضبط شده، از طبقهبندی خارج گردیده و به صورت عمومی منتشر شدند. لازم به ذکر نیست که آنها گنجینهای از اطلاعات بودند. برخی از گفتوگوهای پرحرارت رادیویی در طول عملیات، در این کتاب آورده شدهاند. چند دفترچه بایگانی اتفاقات که در این اسناد بودند نیز به روشن کردن دنباله وقایع کمک کردند.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: در عمق خاک ایران، بالگردهای ۵۳D-RH برای یورش به سفارتخانه لازم بودند، پس از عبور یک هبوب بدون آنکه آسیب ببینند، ناگهان با هبوب بزرگتر و شدیدتری مواجه میشوند که حداقل ۱۶۰ کیلومتر دارد. آنها کمتر از ۳۲۰ کیلومتر با صحرای شماره یک و میعادگاه با هواپیماهای ۱۳۰C فاصله دارند که حامل سوخت بالگردها و نفرات تیم نجات است، اما منظره پیش روی آنها هولناک است. کمی بعد، آرایش دقیق پیشروی آنها بههم میریزد و خدمهای که سعی میکنند با چنگ و دندان از دل طوفان بگذرند، بدجور جا میخورند. حتی بالگرد، بلوبرد۵، دست برمیدارد و بر میگردد.
همچنین کتاب «نقشآفرینان عصر تاریکی: جریانشناسی گروهها از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی» نوشته مرتضی صفارهرندی در ۲۶۴ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۷۹ هزارتومان در انتشارات یادشده عرضه شده است.
در مقدمه صفارهرندی میخوانیم: شاید بحثی که در این کتاب مطرح میشود در شرایط سیاسی جدید کشور چندان شوقی برنیانگیزد. پس از حدود دو دهه پرالتهاب که عمده آن به منازعات و درگیریهای احزاب و گروههای سیاسی سپری شده، هماکنون افکار عمومی نسبت به هرآنچه از جنس جناح و حزب و گروه و... است، دلزدگی پیدا کرده است. خصوصا که بحث ما معطوف به گذشته نیز است.
به مردم باید حق داد. آنها احساس میکنند که از محیطی پر سروصدا و آزار دهنده نجات یافته و به فضایی معتدل برای اندیشیدن، تصمیمگیری و حرکتی سازنده پا نهادهاند. اما آیا واقعیت گریزی هست که بالاخره هر مجموعهای که از این پس هدایت و اجرای برنامههای کشور را عهده دار میشود، بر یک پشتوانه اندیشهای و تاریخی تکیه زده است؟
از دیگر سو، بیشتر اجزای اصلی این نظام با تصمیم و رای مردم در گزینش صاحبان بینشها و روشهای مختلف شکل میگیرند. در بزنگاههای از تاریخ، افکار عمومی ما به واسطه ابتلا به بیاشتهایی سیاسی در سالهای پیش از آن، دچار نوعی سردرگمی در شناخت واقعیت مدعاها و مدعیان شده است. این سرگشتگی گاه حقیقتا خسارتبار بوده است. با این نگاه است که بازشناسی جریانهای سیاسی امروز هم ضروری مینماید.
ما نه تکرار کننده تاریخچه احزاب، که در حد بضاعت خود، در پی بررسی بسترهای شکلگیری گرایشها و دستهبندیهای سیاسی در مقاطع تاریخی مختلف کشورمان هستیم. بدون شک ضرورتی ندارد در اینجا درباره ضرورت مطالعات تاریخی در این زمینه استدلال کنیم. هرآنچه امروز به عنوان گرایش سیاسی و جناحی داخل و خارج از نظام و انقلاب مشاهده میشود، وارث تطوری است که در دیدگاهها و رفتارهای صاحبان اندیشه و رفتار سیاسی این دیار صورت گرفته است.
در پشت جلد کتاب آمده است: در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که سیاست حقوق بشری کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا، جریانهای روشنفکری را به عنوان مخالف رژیم به صحنه آورد، رسانههای غربی تلاش زیادی داشتند تا نقش آنان را در خیزش اسلامی مردم بیش از حد عمده کنند. این تبلیغات پرحجم حتی امر را بر خود روشنفکران هم مشتبه کرد؛ بهگونهای که پس از پیروزی انقلاب، آنها طوری وانمود میکردند که گویا رهبران روحانی و اسلامگرایان نتایج مبارزاتشان را به هدر دادهاند! این چیزی است کهآنها هنوز بر آن پای میفشرند و بازار آشفته سیاسی دهه اخیر در کشور فرصتی را برایشان فراهم آورد که این ادعاها را به نسل پس از انقلاب هم منتقل سازند.
منبع: خبرگزاری ایسنا
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: عملیات پنجه عقاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۹۵۷۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انقلاب اسلامی تبلور مکتب سیاسی امام صادق(ع)
امام جعفر صادق(ع) با بنیان نهادن فقه جعفری در دورهای که کسب دانش همچون الماس گرانبها و دور از دسترس بود، انقلاب بزرگی را در عرصه علمی و فرهنگی آغاز کردند، که امروز شاهدیم انقلاب اسلامی تبلور ارزشهای مکتب امام صادق(ع) تلقی میشود.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، به مناسبت فرارسیدن بیست و پنج شوال _سالروز به شهادت رسیدن امام جعفر صادق (ع) _ پایه گذار «مکتب جعفری» ابعادی از حیات اجتماعی و سیاسی آن امام بزرگوار را در کلام رهبر انقلاب به رشته تحریر درمیآوریم؛ امامی که در دوران خود موجب نوسازی و احیای تعلیمات اسلامی شد.
زمانیکه حکومت بنی امیه در سراشیبی سقوط قرار گرفت، یک فضای باز سیاسی ایجاد شد که در این مرحله فشار بر روی مخالفین مخصوصاً امام صادق (ع) کاهش یافت و امام از فرصت به دست آمده، حداکثر استفاده از تحولات دوران جابهجایی حکومت را بردند. امام صادق (ع) بهعنوان یکی از پیشگامان حرکت اسلامی و داعیهداران فرهنگ اصیل دینی دست به اقدامات سیاسی همانند، تقویت جایگاه امامت و ایجاد ولایتپذیری، ایجاد واقعیتنگری سیاسی، طاغوتستیزی، زندهنگهداشتن حماسه عاشورا و تقیه بین شیعیان زدند.
بهطور کلی موارد زیر را بهعنوان برجستهترین و محوریترین فعالیتهای دوران حیات امام صادق (ع) میتوان برشمرد:
۱. تبیین و تبلیغ مسئله امامت
۲. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و تفسیر قرآن با بینش شیعی
۳. ایجاد تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک سیاسی
امامِ مکتب
امام صادق (ع) مرد مبارزه، علم و دانش و تشکیلات بود، اما مرد علم و دانش بودنشان را بسیار شنیدهایم. محفل درس امام صادق (ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار بهوجود آورد هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بینظیر بود. همه حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآنی که در طول یک قرن و اندی توسط مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بودند، امام صادق (ع) به شکل درست بیان کرد و همین موجب شد که دشمن از او احساس خطر کند.
امامِ مبارزه
مرد مبارزه بودن امام را کمتر شنیدهایم. امام صادق (ع) مشغول یک مبارزه دامنهدار و پیگیر بود؛ مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت و بهوجود آوردن حکومت اسلامی و علوی. یعنی امام صادق (ع) زمینه را آماده میکرد تا بنیامیه را از میان ببرد و به جای آنها حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است بر سر کار بیاورد. این در زندگی امام صادق (ع) برای کسی که دقت و مطالعه کند بسیار آشکار است.
امامِ تشکیلات
اما آن بُعد سومی که بسیاری نشنیدهاند، مرد تشکیلات بودن امام است. امام صادق (ع) یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود، از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود؛ تشکیلاتی که امام صادق (ع) هرزمان اراده میکرد آنچه را که او میخواهد مردم بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم منتقل میکردند. یعنی از همهجا وجوهات و بودجه برای اداره مبارزه سیاسی عظیم آلعلی جمع میشد. وکلا و نمایندگان امام صادق (ع) در همه شهرها وجود داشتند که مردم و پیروان ایشان بتوانند به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند. تکلیف سیاسی هم مثل تکلیف دینی واجبالاجراست. آن کسی که برای ما واجبالاطاعه و ولی امر است فتوای مذهبی و اسلامیاش در باب نماز، زکات، روزه، بقیه واجبات، با فتوای سیاسیاش و فرمانش در زمینه جهاد، روابط سیاسی، روابط داخل کشور، و همه مسائل یکسان است، همه واجبالاطاعه است. امام صادق (ع) یک چنین تشکیلات عظیمی را بهوجود آورده بود و با این تشکیلات و به کمک مردمی که در این تشکیلات بودند، با دستگاه بنی امیه مبارزه میکرد.
سیاست امام صادق (علیه السّلام) در گام اول، یک سیاست فرهنگی_تشکیلاتی و در جهت پرورش اصحابی بود که از نظر فقهی و روایی از بنیانگذاران تشیع جعفری به شمار آمدهاند. تلاشهای سیاسی امام (ع) در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایتی از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعای امامت و رهبری اسلام در خانواده رسول خدا (ص) بود. از نظر امام صادق (ع) تعرض نظامی علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم جز شکست و نابودی نتیجه دیگری نداشت. برای این کار بهراهانداختن یک جریان شیعی فراگیر با اعتقاد به امامت، لازم بود تا براساس آن، قیامی علیه حاکمیت آغاز و حصول به پیروزی از آن ممکن باشد وگرنه یک اقدام ساده و شتابزده نه تنها دوام نمیآورد، بلکه فرصتطلبان از آن بهرهبرداری میکنند.
شبکه گسترده تبلیغاتی و سیاستِ تقیه
باوجود تبلیغات گستردهای که از سوی بلندگوهای رژیم خلافت اموی انجام میگرفت و حتی نام علیبنابیطالب (ع) به عنوان محکومترین چهره اسلام، در منابر و خطابهها یاد میشد، بدون وجود یک شبکه تبلیغاتی قوی آیا ممکن بود اهلبیت (ع) در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که افرادی محض دیدار و استفاده از محضر آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؟ دانش دین را فراگیرند و در موارد متعددی بیصبرانه اقدام به جنبش نظامی _و به زبان روایت، قیام و خروج_ را از امام بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه بود، پس درخواست قیام نظامی چه معنایی داشت؟
ممکن است سوال شود اگر به راستی چنین شبکه تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی از آن نقل نشده است؟
دلیل این بی نشانی را نخست در پایبندی وسواسآمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانهای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع میشد.
فعالیتهای امام (ع) بهطور عمده در پنهانی انجام میگرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل بیت (ع) دستور میداد، بهطوریکه روایات زیادی در این زمینه از آن حضرت نقل شده است. رهبری شیعه به طور مسلم دارای برنامهها و فعالیتهای پنهانی در جهت انسجام مذهبیان بود؛ چیزی که در دورههای بعد آثارش هویدا گشت. امام (ع) معمولاً از رفتوآمد به دربار خلفای عباسی جز در موارد معدودی سرباز میزد و به همین سبب هم از طرف آنها مورد اعتراض قرار میگرفت. بدینگونه بود که امام نارضایی خود را نسبت به حکومت آنها ابراز میداشت و با توصیههای سیاسی به افراد مانند: «اَیّاکَ وَ مُجَالِسَةُ الْمُلُوکِ» (بر تو باد که از همنشینی پادشاهان دوری کنی)، یاران خود را نیز از همنشینی با سلاطین برحذر میداشت و نیز میفرمود: «کَفَّارَةُ عَمَلِ السُّلْطَانِ، اَلْإِحْسَانُ إِلَی الْاِخْوَانِ» (کفاره همکاری با سلطان، نیکی به برادران است).
انحرافِ انقلاب
در دوران حکومت بنیامیه، مبارزات امام به شکل آشکار بود، اما در دوران بنیعباس _که طولانیتر بود_ این کار به صورت مخفیانهتری انجام میگرفت. بنی عباس آن جریان انحرافی بودند که از فرصت انقلاب سوءاستفاده کردند. یعنی همان انقلابی را که امام صادق (ع) داشت بهوجود میآورد، منحرف کردند و این خطر همیشه انقلابها است. آن خط درست انقلاب که منطبق با معیارها و ضوابط اصلی انقلاب است گاهی جای خود را به یک خط عوضی منحرف فاسد باطل با شعارهای حق میدهد. این است که انسان حواسش باید جمع باشد. مردم آن زمان حواسشان جمع نبود. تا سالها بعد، شاید تا سی سال بعد یا بیست سال بعد، مردم مناطق دوردست خیال میکردند که این حکومت بنی عباس محصول مبارزات آنها است. خیال میکردند حکومت آلعلی همین است و خبر نداشتند که اینها غاصباند.
امام صادق (ع) در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نقش مهمی را در جهان اسلام ایفا کردند. میتوان گفت که بیشتر مردم فقط چهره فقهی و دینی امام (ع) را میشناسند و کمتر نقش سیاسی ایشان مورد بررسی قرار گرفته و حتی از آن غفلت نیز شده است، اما واقعیت این است که امام صادق (ع) و پدر بزرگوارشان در عرصه سیاست یک الگوی مناسبی را ترسیم کرده که میتواند امروزه نقشه راه سیاستمداران قرار گیرد.
کد خبر 750440